مديريت خانواده دراسلام(3)


 

نويسنده:رضا محمدي چابکي




 

3) نظم و مقررات و کنترل
 

نظم و مقررات يکي از پايه هاي اساسي هر نهاد و سازمان است و نظارت و کنترل نيز از ارکان و عناصر حياتي مديريت در همه ي سيستم ها به شمار مي رود. آنچه باعث شده تا جوامع انساني و نظام هاي اجتماعي درروند تکامل خود به کنترل و روش هاي گوناگون نظارت روي آورند، ضرورت پيش گيري و ممانعت از انحراف از هدف و حصول اطمينان از صحت حرکت همه عوامل جامعه يا سازمان به سمت اهداف تعيين شده مي باشد. يکي از تعاريف نسبتاً جامع از نظارت و کنترل، که يکي از نظريه پردازان مديريت (استيفن رابينز) ارائه کرده، عبارت است از فرايند تحت نظر قراردادن فعاليتها به منظور حصول اطمينان از اين که آنها همان گونه که برنامه ريزي شده اند انجام مي پذيرند و اصلاح انحرافات قابل ملاحظه و مهم (خدمتي و همکاران، 1382).
در مديريت اسلامي هم مي توان از نظارت و کنترل نمونه هاي بسياري
مشاهده کرد. به عنوان نمونه، حضرت علي (ع) در دوران کوتاه مديريت خود بر جامعه ي اسلامي، در زمينه ي مراقبت و نظارت بر اعمال و رفتار کارگزاران و کارکناني که تحت مديريت ايشان بودند،بسيار دقيق وهوشيارانه عمل مي کردند. ايشان در بخشي از عهدنامه و دستورالعمل مهم خود به مالک اشتردرمورد نظارت بر عملکرد کارگزاران و افراد تحت امر او مي فرمايد: پس، با فرستادن مأموران مخفي، که اهل راستي و وفاداري هستند، کارهاي آنان را زير نظر بگيرد،زيرا بازرسي مداوم و پنهاني تو سبب مي شود که آنان به امانت داري و مدارا کردن با مردم ترغيب شوند (نهج البلاغه، نامه ي 53).
اما، دراين جا سؤال مهمي مطرح مي شود و آن اين که «جايگاه نظم و مقررات و نظارت و کنترل در مديريت خانواده کجاست و راه کار اجراي صحيح آنها چگونه است؟».شباهت ها و تفاوت هاي نظم و کنترل در خانواده با يک سازمان چيست؟ آيا مدير خانواده مي تواند از راه کارهاي سازماني نظم دهي و نظارت و کنترل در خانواده استفاده کند؟ در ادامه اين بحث سعي مي کنيم بدين سؤالات پاسخ دهيم.

3-1) نظم و مقررات
 

مسلم است که بنياد هر نهاد و نظامي به چگونگي انتظام و قرار گرفتن اجزا در جاي مشخص خود و ترتيب و توالي حرکت ها و کنش هاست.نظام خانواده نيز براي دست يابي به سلامت،صحت،توان مندي، و کارايي نيازمند رعايت چنين مسائلي است؛ اگر چه نظام و ساختار يک خانواده نبايد شاکله اي مکانيکي يا فيزيکي داشته باشد و پويايي و تحرک ازجمله خصوصيات نظام هاي انساني به شمار مي رود. وجود برنامه هاي مشخص روزانه،هفتگي، ماهانه و سالانه براي تک تک اعضاي خانواده به صورت فردي و براي جمع آنها، به صورت اجتماعي و تصويب و اجراي قوانين و مقررات فردي و اجتماعي در يک خانواده امري کاملاً لازم و ضروري به نظر مي رسد. هرچند دراين امر،والدين و
بزرگ ترهاي خانواده نقش هم کار و هم فکر براي يکديگر و نقش راهنما و الگو براي اعضاي کوچک تر را ايفا مي کنند و استفاده از تشويق و تنبيه درست و به جاي نيز مي تواند در تقويت و تکميل چنين وضعيتي مفيد و چاره ساز باشد.
در فرهنگ اسلامي آيات و روايات بسياري يافت مي شود که بر لزوم وجود نظم و مقررات در تمام شؤون فردي و اجتماعي زندگي دلالت دارند. امام (ع) در آخرين بيانات گران بهاي خود رعايت نظم در کارها را هم سنگ تقواي الهي به ما توصيه کرده اند: «اوصيکم بتقوي الله و نظم امرکم»يعني؛شما را وصيت مي کنم به رعايت تقواي الهي و نظم در کارها. ايشان يکي از عوامل بي نظمي را واگذاري کار هر روز، به روزديگر و امروز و فردا کردن دانسته اند و دراين باره فرموده اند: کار هر روز را در همان روز انجام ده که هر روزي را کاري است (حکيمي، 1380، 1 /542).
اولويت بندي امور، تنظيم اوقات و مديريت زمان، برنامه ريزي، مداومت و استمرار، تعيين مسؤوليت و وظايف تک تک اعضاي خانواده، تعهد نسبت به سلسله مراتب اقتدار در خانواده و... ازمواردي است که وجود نظم و انضباط و مقررات در خانواده و رعايت آنها را تضمين مي کند.همچنين، نگاهي به دستورات و تعاليم تربيتي پيشوايان ديني در پرورش و تربيت صحيح فرزندان، نشان مي دهد که آموزش نظم و انضباط علمي و عملي در خانواده از جايگاهي ويژه برخوردار است. در ادامه، به برخي آيات و روايات در اين موارد اشاره مي شود.
تعاليم اسلامي در خصوص رعايت نظم و مقررات خانوادگي توصيه هاي دقيقي را شامل است که از جمله آنها مي توان به اين آيه ي شريفه اشاره داشت:اي کساني که ايمان آورده ايد! بردگان شما،و همچنين کودکان تان که به حد بلوغ نرسيده اند، در سه وقت بايد از شما اجازه بگيرند؛ پيش از نماز صبح، و نيمروز هنگامي که لباس هاي (معمولي) خود را بيرون مي آوريد، و بعد از نماز عشا؛ اين سه وقت خصوصي براي شماست؛ اما بعد از اين سه وقت، گناهي بر شما و برآنان
نيست (که بدون اذن وارد شوند) و برگرد يکديگر بگرديد (و با صفا و صميمت به يکديگر خدمت نماييد). اين گونه خداوند آيات را براي شما بيان مي کند و خداوند دانا و حکيم است (نور، 58).
همچنين، تعاليم اسلامي مانند اغلب ديدگاه هاي نظريه پردازان خانواده بر مديريت والدين درخانواده تأکيد دارد. پيروي و همراهي با والدين لازم است و نافرماني از آنها فقط در صورت اصرار آنها بر گناه و شرکت به خداوند، مجاز مي باشد. البته، حتي در اين صورت نيز برخورد مناسب و مؤدبانه با والدين ضروري است: و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چيزي را همتاي من قرار دهي،که از آن آگاهي نداري (بلکه مي داني باطل است)،ازايشان اطاعت مکن، ولي با آن، دردنيا به طرز شايسته اي رفتار کن (لقمان، 15).
قرآن افزون برتأکيد بر اقتدار والدين، به شوهر اقتدار بيشتري مي دهد: مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتري هايي که خداوند (از نظر نظام اجتماع) براي بعضي نسبت به بعضي ديگر قرار داده است،و به خاطر انفاق هايي که از اموالشان (در مورد زنان) مي کنند. و زنان صالح، زناني هستند که متواضعند، و در غياب (همسرخود)، اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقي که خداوند براي آنان قرار داده حفظ مي کنند (نساء، 34). درباره اين آيه توضيحات و تفاسير مبسوطي وجود دارد که از پرداختن به آنها صرف نظر مي کنيم.

3-2) کنترل
 

همان گونه که در تعريف کلي نظارت و کنترل اشاره کرديم،دريک خانواده نيز پيش گيري و ممانعت از انحراف از هدف، و حصول اطمينان ازصحت حرکت همه ياعضاي خانواده به سمت اهداف تعيين شده فردي و اجتماعي ضرورت وجود نوعي کنترل در مديريت خانواده را براي ما بيش از پيش روشن مي نمايد.
در اين جا مي توان از دو نوع کنترل صحبت به ميان آورد: کنترل بيروني، کنترل دروني. کنترل بيروني اشاره به نوعي نظارت و کنترل مستقيم دارد که افراد
ازفرايند آن آگاه بود و انگيزه ي آنها از انجام صحيح امور،نوعي ترس از مجازات با علاقمندي به پاداش و تشويق مي باشد. شيوه هاي مديريتي بسياري از اين نوع کنترل استفاده مي کنند و استفاده از آن در جامعه اي که از انسان هاي گوناگون و صالح و مفسدي تشکيل شده شايد قابل توجيه باشد، اما، مديريت محيط صميمي و عاطفي خانواده با چنين شيوه اي سازگار نيست. کنترل استبدادي و سخت گيري در محيط هايي همچون خانواده در فرهنگ ديني به شدت مذموم شده و حاصل آن جز سوق دادن اعضاي خانواده به سوي پنهان کاري و رياکاري نيست.پيامبر اکرم (ص) در اين باره فرموده اند: بدترين مردم آن کسي است که بر خانواده اش سخت گيرد (کرمي فريدني، 1384، 346). البته اين روايت بر جنبه ي ديگري از سخت گيري يعني سخت گيري اقتصادي نيز اشاره دارد که آن هم به نوعي باعث بروز مشکلات عديده اي در خانواده مي شود که در بخش قبل بدان اشاره شده است.
از اين رو،کنترل دروني يا خودکنترلي بايد نقش بيشتري نسبت به کنترل بيروني ايفا کند؛ نوعي کنترل که امروزه در نظريه هاي مديريتي نهادها و سازمان هاي کلان نيز تأکيد بسياري برآن مي شود. خودکنترلي در فرهنگ ديني ما از ارج و منزلت بالايي برخوردار است. حضرت علي(ع) در اين باره فرموده اند: آگاه باشيد آن کس که به خويش کمک نکند تا واعظ و مانعي از درون جانش براي او فراهم گردد، از سوي ديگران براي او واعظ و مانعي نخواهد بود (نهج البلاغه، خطبه ي 90).
بنابراين، در اين زمينه، نوع رفتار مديريتي در خانواده بايد با گونه اي عمل تربيتي همراه باشد تا ضمن حفظ پيوندهاي عاطفي ميان اعضاي خانواده،انحرافي از حرکت به سوي اهداف فردي و اجتماعي اتفاق نيفتد و در صورت بروز چنين امري به سرعت رفع گردد پرورش ايمان اعضاي خانواده، آموزش ارزش ها و قوانين و تذکر مناسب بر رعايت آنها، فرصت دادن به يکديگر براي جبران خطاها و اصلاح خود، استفاده بجا از تشويق ها و تنبيه هاي مناسب،
انجام رفتارو عملکرد شايسته از سوي والدين، و الگو ساختن خود براي فرزندان و.. از مواردي است که نظارت و کنترل را در خانواده به نحو احسن اجرا مي کند. در ادامه، به برخي آموزه هاي ديني در اين خصوص اشاره مي کنيم:
اميرمؤمنان علي (ع) درباره ي نقش ايمان در خودکنترلي فرموده اند: و هرگز حاکم بر خويشتن نخواهي بود جز اين که فراوان به ياد قيامت و بازگشت به سوي پروردگار باشي (نهج البلاغه، نامه ي 53). کاملاً واضح است که خانواده، نخستين نهادي است که ايمان افراد در آن شکل مي گيرد. از اين رو، تقويت خود کنترلي اعضاي خانواده، که يکي ازلوازم مديريت خانواده به شمار مي آيد،رابطه وثيقي با پرورش افراد مؤمن در يک جامعه دارد.
درباره ي استفاده مناسب از تشويق و تنبيه نيز بايد تذکر دهيم که براي به کارگيري بجا و مناسب تشويق و تنبيه نيازمند شناخت مخاطف و درک شرايط و مواقع هستيم. چه بسا استفاده ي غلط از چنين ابزاري نتيجه معکوس دهد.همچنين، شناخت انواع و اقسام تشويق ها و تنبيه ها با توجه به مخاطب و موقعيت از اهميت بسياري برخوردار است. به عنوان نمونه، حضرت علي (ع) در بيان يکي ازانواع تنبيه ها فرموده اند: «ازجرالمسيء بثواب المحسن»؛ يعني، خطاکار را به وسيله ي پاداش دادن به نيکوکار، تنبيه کن (نهج البلاغه، حکمت 177).
منبع:نشريه انديشه حوزه ،شماره 78-77.